مقدمه: در چند سال اخير، نظام بينالملل و كشورها روند جديد و بسيار مهم جهاني شدن را شاهدند. جهاني شدن فرآيندي است كه هرچند در مورد تعريف آن هنوز اجماع نظر وجود ندارد و هر كس از ديدگاه خود، آن را تعريف ميكند، اما ميتوان آن را به صورت حجم و سرعت فزايندۀ جريانهاي بين مرزي، كالاها، خدمات، عقايد، سرمايه، فناوري و انسانها تعريف كرد.1 به عبارت ديگر، جهاني شدن انقلابي در پس انقلابهاي قبلي (كشاورزي و صنعتي) است كه يكي از پايههاي اصلي آن، سرعت و ميزان جريان اطلاعات ميباشد؛ موضوعي كه سابقۀ آن به آغاز قرن بيستم ميرسد. بايد يادآور شد كه دامنۀ شمول اين اطلاعات تمامي ابعاد علم و دانش بشر از جمله دانش و فناوري نظامي را دربرميگيرد. با روند جهاني شدن ميتوان گفت كه جهان لحظه به لحظه در حال تغيير و دگرگوني و تبديل شدن به مكان بسيار متفاوتي، حتي در مقايسه با يك دهۀ پيش است؛ چرا كه موج سريع و كوبندهاي با آهنگ بيسابقهاي در حال دگرگون كردن تمامي جنبههاي زندگي بشر در كرۀ ارضي است و به سوي آيندۀ ناشناختهاي پيش ميرود. چنين به نظر ميرسد كه درك ما از اين پديده با مشكل هستيشناختي روبهرو شده است. بدين ترتيب، طبقهبنديهاي قديمي ديگر معنا و مفهومي ندارند و طبقهبنديهاي جديد در حال تكوين است.2
با توجه به اهميت چيستي و آثار اين روند تاكنون، مطالعات و مباحث مختلفي در محافل گوناگون و كشورهاي مختلف جهان صورت گرفته است. ادبيات موجود نيز نشان ميدهد كه جهاني شدن از ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مطالعه شده است و تعامل جهاني شدن با امنيت نظامي،3 تنها بعدي است كه مورد توجه قرار نگرفته يا كمتر بدان پرداخته شده است؛ موضوعي كه اين مقاله قصد دارد از ابعاد مختلف بدان بپردازد. در آغاز، با نگاهي به تحول خود مفهوم امنيت، به ويژه امنيت نظامي به دلايل محدوديت توسل به زور در عصر جهاني شدن از ديدگاه حقوق و روابط بينالملل خواهيم پرداخت.
کد خبر: ۲۹۵۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶